تکون خوردنت عشقه
مامانی یه چند روزی خیلی محکم،قوی و زیاد تکون میخوردی . یه شب توی رختخواب آنچنان تکون میخوردی که من دست بابای رو گرفتم گذاشتم روی دلم و گفتم ببین دختری داره چکار میکنه. بابایی هم کاملا تکونای شما رو زیر دستش حس میکرد و برای دوتاییمون خیلی جالب بود عزیزم الهی قربونت برم حالا که ما تو رو نمیبینیم تکون خوردنات برای ما همه امید و عشقه . پس سعی کن هررزو تکون بخوری و ما رو خوشحال کنی جیگرم.
نویسنده :
مامان یاسمین زهرا
20:34