روزای اول تولد
سلام مامانی ببخشید که تا به امروز مطلبی اینجا برات ننوشتم چون دیگه خیلی کمتر وقت دارم .ولی توی دفتر هر روز برات مینویسم .
روزای اول تولدت خیلی ریزه میزه بودی و همه به خاطر ورود تو خونه ما بودن از جمله مامان آسیه ، مادرجون ، خاله زهرا ، عسل،عمومحمد، خاله عباده هم چون کنکور داره میومد و میرفت ، عمه شهلا هم چون مهمون داره میاد و برمیگرده، بابایی هم که هفته اول عید شیفت کاریش هست و بیشتر سرکاره و فقط برای ناهار و شام و خواب میاد و صبح زود دوباره میره سرکار اما شبا خیلی نگرانت هست تا گریه کوچولو میکنی سریع میاد میپرسه که چرا گریه کرد چش شده و میگه وقتی تو گریه میکنی بیدار میشه و تا صبح خواب نمیره.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی