یاسمین زهرایاسمین زهرا، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 28 روز سن داره

یاسمین زهرا دختر ناز ما

جریان زردی دخترم

1393/3/17 12:25
82 بازدید
اشتراک گذاری
روز سوم باید میرفتی برای آزمایش زردی . بابا که شیفت بود من لباس تنت کردم  مامان آسیه با حسین قانع بردنت بیمارستان اونجا از کف پات خون گرفته بودن و مامان آسیه دلش کباب شده بود بعد که اومدی خونه رفتن جواب آزمایش زردی رو گرفتن گفتن 6.8 زردی داره از اونجایی که شهر ما خیلی بی در و پیکر هست و هیچ کس به فکر مردم نیست بخش اطفال بیمارستان کلا تعطیله و درش بسته هست چون دکتر اطفال ندارن و همین یکی هم که بوده رفته برای تعطیلات و کل شهرستانه و فقط دو تا دکتر عمومی که تازه فارغ التحصیل شدن و توی اتفاقات مردم رو ویزیت میکنن خلاصه دکتر عمومی گفته بود مهتابی بخرید و بچه رو 24 ساعت بذارید زیر مهتابی درمانهای خونگی رو هم شروع کنید فردا بیاریدش دوباره آز بده.بمیرم الهی بابایی و حسین عبیدی رفتن سه تا مهتابی خریدن و لختت کردیم چشم بند هم زدیم روی چشمات و 24 ساعت گذاشتیم زیر اون مهتابی ها و بچم از گرما کلا خواب بود و من کنارت خوابیده بودم و دلم برات خیلی میسوخت. دوباره فردا قبل ظهر بردنت خون گرفتن و ظهر که بابا رفت دنبال جواب گفته بودن نمونه شما گم شده دوباره باید بیاد خون بده دلم کباب بود برای پاهای نازت که همش سوزن میزدن کف پات و خون میگرفتن بعد گفتن شده 5 دوباره متهابی و مامان آسیه هم مدام عناب توی کاسنی خیس میکرد میجوشوند و میداد به خوردت تا زردی کم بشه گفتن سه روز بعد دوباره بیاریدش . روزی چندین ساعت لختت میکردیم زیر مهتابی بودی تا بلکه زردی کم بشه.

روز پنجم هم که باید میرفتی برای آزمایشات غربالگری نوزادان که دوباره از کف پات خون گرفته بودن و واکسنهای بدو تولد رو برات زده بودن یکی توی بازو یکی توی ران پا و قطره فلج اطفال هم که داده بودن به خوردت الهی بمیرم من که نبودم ولی بچه ام رو سوراخ سوراخ کرده بودن .

شد روز هفتم و دوباره نوبت خون دادن برای زردی و دوباره گفتن 3.5 هست و درمان رو ادامه بدید اما ساعات کمتری و چهار روز دیگه بیارید دوباره خون بده .

روز یازدهم دوباره بردنت آزمایش امروز دیگه بابا تعطیل شده بود و با ماشین بابایی رفته بودی دوباره از کف پات خون گرفتن برای برگشتنه بردنت مطب دکتر اطفال که تازه از تعطیلات برگشته بود اول همه بدنت رو معاینه کرده بود و گفته بود که خدارو شکر سالمی بعدم گوشی روی قلبت گذاشته بود و از ضربان قلبت گفته بود که این بچه اصلا زردی نداره و اصلا زردی با رقم 6.8 نیازی به مهتابی و درمان خانگی نداشته . ببریدش خونه و خیالتون راحت باشه .

خلاصه یه هشت روزی توسط دکترای تازه کار بیمارستان پیشرفته شهرمون سرکار بودیم و الکی اینهمه سختی بهت دادیم زیر مهتابی خوابوندیم و شیرخشت و عناب و کاسنی دادیم به خوردت و اون همه رفتی خونه از کف پات گرفتن و چقدر اذیت شدی . الهی بمیرم  همش الکی بود.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)